رادین عشق مامان و بابا رادین عشق مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

عمر دوباره با تو

حلول ماه رجب و تولد قمری پسرم

سلام پسر گلم امروز اولین روز ماه رجب تولد امام محمد باقر و تولد شما به ماه قمری هستش خواستم که این روز عزیز رو به گل پسرم تبریک بگم که تو روز خیلی مبارکی به دنیا اومدی عسلکم. پسرم روز جمعه یه مسافرت یهویی رفتیم که بابایی یه دفعه تصمیم گرفت که بریم شمال و ساعت دوازده ظهر حرکت کردیم رفتیم و من یکم تو راه حالم خراب شد و تا شب که برم بیمارستان خیلی حالم بد بود ولی فردا صبح خوبه خوب شدم و تا بعد از ظهر دریا کنار بودیم و بعدش برگشتیم خونه خیلی خوب بود و بهت خوش گذشت و نا گفته نمونه که حسابی از دریا میترسیدی و تا بابا پاهاتو میزاشت تو اب گریه میکردی که خیلی برام جالب بود . یه چندتایی عکس گرفتم که بعدا برات میزارم الان اصلا وقت ندار...
28 ارديبهشت 1392

مامان گلم روزت مبارک

سلام پسر گلم امشب اومدم که این روز بزرگ رو از این طریق به مامان گلم تبریک بگم و بهش بگم که عاشقونه دوستش دارم و میپرستمش و امیدوارم همیشه سلامتی و خوشیشو ببینم  واینکه مامان عزیزم کم برای ما زحمت نکشیده اینهمه برای ما زحمت کشیده و حالا برای بچه هامونم مادری میکنه . پسرم مامانی خیلی برات زحمت کشیده درست از زمانی که به دنیا اومدی همیشه اون بوده که زحمتهامون رو دوشش بوده هر وقت که مریض میشی  یا من مریض میشم تنها پناهمون مامانیه که با اغوش گرمش و تجربه ای که داره مراقبمونه و تمام دردسرای مارو با جون و دل خریداره امیدوارم وقتی بزرگ شدی تمام این زحمتها رو با احترام پاسخگو باشی و قدر مامان عزیزمو بدونی. پسر گلم ادم مهمه که ه...
10 ارديبهشت 1392

نوشته های مامان

سلام به پسر مثل گلم، عزیزم امیدوارم از این به بعد بتونم رویدادهای زندگیتو برات به یادگار بزارم.تا به این لحظه خاله الهام زحمت این کارو می کشید و کلی ازش ممنونم که اینوبو برای پسرم آماده کرده آخه من تا آلان وقت این کارو نداشتم از الانم امیدوارم بتونم ادامه بدم آخه ماشاالله پسرم وقت برام نمیزاره. ...
7 ارديبهشت 1392

یازده ماهه شدی مبارکت باشه نفس

سلام پسر گلم این یازده ماه که گذشت خیلی روزهای قشنگی رو باخودش داشت که لحظه به لحظه اش پر بود از بهترین نعمتهای خدا که به من هدیه کرده بود و من نمیدونم چطور باید خدارو شکر کنم بخاطر اینهمه لطفی که به من داشته البته پسر گلم نا گفته نمونه که روزهای خیلی سختی رو هم پشت سر گذاشتیم مثل مریضی های شما که خدارو شکر همون خدای مهربون خودش کمکمون کرده و اون روزها رو سپری کردیم. پسر گلم دیگه یک ماه موند تا تولدت که یک ساله بشی و انشالا که صدوبیست ساله بشی و با عزت زندگی کنی و منم کیف کنم چون تنها خواسته ام از خدا خوشبختی روز افزون پسر گلمه. خوب مامانی ماشالا دیگه مرد شدی و همش اتیش میسوزونی و مدام باید دنبالت باشم تا جلوی خرابکاری هاتو بگیر...
7 ارديبهشت 1392
1